به دکتر چه بگویید...

دکتر عمومی- میثم رضایی:
دکتر رفتن هم بر خلاف ظاهر ساده‌اش راه و روش خود را دارد که کوچک‌ترین اشتباهی در آن ممکن است باعث یک عمر پشیمانی شود.

با خودتان می‌گویید دیگر یک دکتر رفتن که این حرف‌ها را ندارد. اتفاقا این هم یکی از آن کارهایی است که هنوز که هنوز است خیلی‌ها از پس انجامش درست بر نمی‌آیند.

در این شماره توصیه‌ها و نکاتی به شما یادآوری می‌شود تا از این به بعد دکتر رفتنتان راحت‌تر و بافایده‌تر باشد. بعضی نکات ممکن است بدیهی به نظر برسند ولی اکثرشان را همیشه فکر می‌کنیم که می‌دانیم، در حالی که در خیلی‌ از زمینه‌هایش اطلاعات کافی نداریم، یا مثلا بعضی‌ها فکر می‌کنند اگر می‌روند دکتر حتما باید معجزه بشود یا دکتر چیزهای عجیب غریب بگوید.

در صورتی‌که ساده و سر راستش‌این است که پیش دکتر می‌روی، دردت را می‌گویی و او درمانت می‌کند.

چه دردهایی را جدی بگیریم؟

علائم شایع و وضعیت‌هایی که در صورت ادامه پیدا کردنشان باید به سلامتی‌تان شک کنید و خودتان را به اولین دکتر مناسب برسانید.

سرفه:

 از علائم سرماخوردگی است، مگر این‌که همراه با خلط‌ خونی باشد یا به حدی شدید باشد که ایجاد تنگی نفس کند. در این صورت باید به چیزهای دیگر هم فکر کرد.

در بین علائم سرماخوردگی معمولا سرفه علامتی است که دیرتر از همه خوب می‌شود. توصیه می‌کنیم اگر بقیه مشکلات حل شد و سرفه باقی ماند، به همان پزشک اول اعتماد کنید و مجددا به او مراجعه کنید.

دل درد

به تنهایی علامت خطرناکی نیست ولی اگر با اسهال شدید یا یبوست طولانی‌مدت، سفت شدن شکم، تهوع یا بی‌اشتهایی همراه باشد، حتما باید به صورت اورژانسی به پزشک مراجعه کنید.

ولی اگر با کمی دل‌پیچه، نفخ، اسهال خفیف یا علائم سرماخوردگی همراه باشد، می‌توانید با فرصت و تأمل بیشتر به پزشک مراجعه کنید.

سر درد

 اگر همراه با علامت دیگری مثل تپش قلب است، به صورت مزمن و طولانی‌مدت شما را آزار می‌دهد، با مسکن‌هایی نظیر استامینوفن ساده آرام نمی‌شود، فشار خون بالایی دارید، یا به هر حال از سردردهای معمولی و گه‌گاه که با استراحت رفع می‌شوند، نیست، حتما به پزشک مراجعه کنید.


گلو درد

دیسفاژی (ناتوانی در قورت دادن) و اُدینو فاژی (گلو درد هنگام قورت دادن) با گلودرد سرماخوردگی فرق دارد. اگر یکی از این دو علامت را بدون علائم سرماخوردگی دارید حتما به پزشک مراجعه کنید. شاید خیلی خطرناک باشد و شاید هم نباشد.


دکتر دکتر که می‌گن همینه؟

 این‌ها اصطلاحات و عناوین پزشکی هستندکه بعضی‌هایشان را هم دکترها روی تابلویشان می‌نویسند و یاد گرفتن آن‌ها خالی از لطف نیست.

استاجر یا کارآموز: دانشجوی رشته پزشکی در سال‌های پنجم و ششم دانشگاه که معمولا صبح تا ظهر در بیمارستان‌های دولتی دیده می‌شود. مشغول علم‌آموزی است.

انترن یا کارورز: یک سال و نیم آخر رشته پزشکی یعنی از آغاز سال هفتم، دانشجویان به این نام شناخته می‌شوند. تقریبا تمام کارهای بیماران در بیمارستان‌های دولتی بر دوش کارورزان است. بیشتر در کشیک‌های شب رؤیت می‌شوند.

پزشک عمومی: دوره هفت و نیم الی هشت ساله را طی کرده و فارغ‌التحصیل شده است. تقریبا بر تمام بیماری‌ها اشراف دارد و از همه چیز سر در می‌آورد.

رزیدنت: پزشک عمومی بوده است. در امتحان دستیاری که چند برابر کنکور مشکل است شرکت کرده، قبول شده و مشغول تحصیل برای دریافت مدرک تخصص است. طول دوره دستیاری 3 تا 7 سال است. یک رشته کوتاه‌تر و یک رشته طولانی‌تر.

متخصص: تعدادی از تخصص‌ها  احتیاج به توضیح ندارند؛ مثل گوش و حلق و بینی (ENT)، چشم‌پزشکی، پوست، ‌زنان و زایمان، داخلی، جراحی، اطفال، بیهوشی و روان‌پزشکی و ارتوپدی، ولی برخی از تخصص‌ها جدیدتر هستند. طب ورزش، بیشتر به مراقبت و تغذیه ورزشکاران، آسیب‌های ورزشی، فیزیولوژی ورزشی و مسائل مربوط به آن‌ها می‌پردازد.

طب کار، بیشتر در مورد آسیب‌های شغلی و ناشی از محیط کار و مسائل مربوط به آن است. طب اورژانس، رشته‌ای است که متخصصین آن در مورد برخورد با بیماران اورژانس و پایدار کردن شرایط آن‌ها و در نهایت معرفی به متخصص نهایی جهت تکمیل درمان تجربه دارند. طب سنتی هم رشته‌ای است که به تازگی تأسیس شده و قرار است فارغ‌التحصیلان این رشته به طب و درمان سنتی با داروهای گیاهی و روش‌های کهن آگاهی داشته باشند.

رشته‌های قدیمی هم هستند که شاید شناخت کمتری نسبت به آن‌ها داشته باشید. پاتولوژی یعنی تخصص آسیب‌شناسی و کاربردی‌ترین فعالیت آن‌ها که جامعه می‌شناسد، فعالیت‌های آزمایشگاهی است. یک نمونه را زیر میکروسکوپ می‌بینند و تشخیص می‌دهند که بیماری چه بوده است.

اورولوژی شناخت بیماری‌های مربوط به مجاری ادراری – تناسلی است. پزشکی قانونی، رشته‌ای است که بر خلاف نظر عموم فقط به تشریح و کالبدشکافی جنازه‌ها نمی‌پردازد، بلکه در سم‌شناسی، معاینات قانونی و مواردی از این قبیل نیز کاربرد دارد. رادیولوژی هم علم عکس و سونوگرافی و سی‌تی اسکن و ام‌آر‌‌آی و غیره است.

فلوشیپ: ‌نسبت فلوشیپ به فوق تخصص، مثل رزیدنت است به تخصص. یعنی فلوشیپ متخصص یک رشته است که مشغول تحصیل در یکی از گرایش‌های همان تخصص برای دریافت مدرک فوق‌تخصص است. کهنسال‌ترین دانشجویان کشور، فلوشیپ‌ها هستند. به اختصار به آن‌ها فلو نیز می‌گویند.

فوق‌تخصص: این اصطلاح به معنی همان فوق‌متخصص است. در واقع در این مرحله مدرک و شخص صاحب مدرک، یکی می‌شوند. آخر پزشکی همین مرحله است.

البته کلمه «پروفسور» بیشتر جنبه احترام دارد و به برخی از بزرگان علم پزشکی در سراسر جهان اطلاق می‌شود که ما ایرانی‌ها هم چند تایی داریم مثل پروفسور سمیعی که چهره ماندگار هم شد.

بیشترین رشته‌های فوق‌تخصصی در تخصص داخلی گنجانده شده است؛ هم به دلیل وسعت این علم و هم به دلیل بیماری‌های گوناگون و متعدد که بیشتر بیماران را شامل می‌شوند.

طبیب محرم اسراره...خیلی‌هایمان با این که خیلی بزرگ شده‌ایم و به قول معروف واسة خودمان کسی هستیم، هنوز که هنوز است تو مطب دکتر مثل بچه‌ها رفتار می‌کنیم، یا با گیج‌‌بازی و عجله و خیلی چیزهای دیگر مانع می‌شویم که دکتر بتواند تشخیص درست بدهد یا تجویز درست بکند.

این‌ها نکاتی است که در مطب و بعد از آن باید رعایت کنیم تا دکتر رفتنمان مفید باشد.

خوددرمانی نکنید

این‌که بابای دوست شما با خوردن فلان قرص، کمر دردش خوب شده است دلیل نمی‌شود که شما برای برطرف شدن سردردتان همان قرص را مصرف کنید.

معمولا این خوددرمانی‌ها نه تنها نتیجه‌ای ندارد، بلکه درمان را برای پزشک سخت‌تر می‌کند. شما که آخرش باید بروید پیش پزشک. این کار را اول انجام دهید. به جوانی‌تان رحم کنید.

به پزشک عمومی مراجعه کنید

بیماری شما نیاز به متخصص ندارد، مگر این‌که پزشک عمومی صلاح بداند. در نود و خرده‌ای درصد موارد، بیماری چیز خاصی نیست که پزشک عمومی از آن سر در نیاورد. شاید به نظر شما بیماری‌تان خیلی شدید و حاد باشد و نیاز به اقدام تخصصی داشته باشد.

ولی این‌جا نظر شما اصلا مهم نیست. با مراجعه به پزشک عمومی که دم‌دست‌تر است و ویزیت کمتری هم می‌گیرد، در وقت و پول خود صرفه‌جویی کنید. در ضمن اگر نیاز به ویزیت و مشاوره متخصص باشد، پزشک عمومی بهتر از شما می‌‌داند که باید به متخصص ارتوپدی مراجعه کنید یا متخصص روماتولوژی، و به مشاوره جراح نیاز دارید یا متخصص خون.

به همین دلیل آواره و در به در این مطب و آن مطب نمی‌شوید. در بیشتر کشورهای پیشرفته که برای یک قران دو زار هم حساب و کتاب دارند و منافع اقتصادی بیماران و کشور در نظر گرفته می‌شود پزشکان متخصص حق ندارند بدون معرفی‌نامه و برگه ارجاع پزشک عمومی یا پزشک خانواده، بیماری را ویزیت کنند.

چیزی جا نیندازید

دکتر کف دستش را بو نکرده است که شما ممکن است به فلان دارو حساس باشید. شاید به نظر شما مهم نباشد ولی مهم است! حتی اگر دارویی که قبلا مصرف کرده‌اید و به آن حساسیت نشان داده‌اید برای بیماری دیگری تجویز شده است و امروز دکتر آن را برای شما تجویز نکند ممکن است داروی جدیدتان با آن دارو در یک خانواده باشند و یا اصلا ربط آن‌ها به هم فقط حساسیت شما به هر دو باشد و هیچ ربطی به هم نداشته باشند.

مثلا در صورت ابتلا به بیماری فاویسم، هم به خوردن باقلا حساس هستید، هم به داروهای ضدمالاریا و هم کوتریموکسازول و تعدادی داروهای بی‌ربط دیگر!

کار از کار نگذرد

مراجعه زود به پزشک باعث می‌شود هم به داروهای کمتری نیاز داشته باشید، هم طول دوره بیماری‌تان کوتاه‌تر شود. آن‌قدر صبر نکنید که غوره حلوا شود، بعد به پزشک مراجعه کنید. خیلی از بیماری‌ها خودشان خوب نمی‌شوند، حتی اگر شما این‌گونه فکر کنید.

عقلتان به چشمتان نباشد

نه کراوات آقای دکتر قرار است برای شما معجزه کند و نه در و دیوار گچبری‌شده و لوستر چهل چراغ مطب می‌تواند درد شما را درمان کند. تجملات و لوکس‌بازی‌های آنچنانی بیشتر به درد هتل‌‌ها و رستوران‌ها می‌خورد تا مطب پزشک. بیننده باید عاقل باشد.

گول آدرس مطب را نخورید

پزشکی که در شمال شهر طبابت می‌کند با پزشکی که در جنوب شهر فعالیت می‌کند هر دو از یک دانشگاه مدرک گرفته‌اند. هر دو کتاب‌های یکسانی را خوانده‌اند و در امتحان‌های مشابهی شرکت کرده‌اند. تنها تفاوت آن‌ها ممکن است در نرخ ویزیت باشد. لازم نیست از این طرف شهر بکوبید به آن طرف بروید که باید بروم پیش فلان دکتر تا خوب بشوم.

همه چیز را یکجا بگویید

اگر دردتان یکی نیست (یعنی چند تا است) همه را با هم بگویید. نه این‌که یکی را بگویید، وقتی دکتر شروع کرد به تجویز دارو، یکی دیگر یادتان بیاید. چند دقیقه بعد هم یکی دیگر را بگویید.

یکی دو تا را هم فاکتور بگیرید و اصلا نگویید. اولا که شاید دردهایتان به هم مربوط باشد و علائم مختلف یک بیماری باشد و با شرح حال بهتر گفتن بتوانید به تشخیص پزشک کمک کنید. ثانیا شاید برای دو تا مشکل شما، دارویی باشد که هر دو مشکل را با هم حل کند.

مثلا به جای این که قرص پزودوافدرین برای احتقان بینی و شربت دکسترومتورفان برای سرفه مصرف کنید، می‌توانید شربت دکسترومتورفان – پی را برای هر دو استفاده نمایید.

گول تابلوها را نخورید

تابلویی که روی آن نوشته شده است: «داخلی، اطفال، پوست» یا «اعصاب، گوش و حلق و بینی، غدد» یا تابلوهای مشابه همگی متعلق به پزشکان عمومی هستند. اصلا مگر کسی می‌تواند دو، سه یا چهار تا تخصص داشته باشد؟ اگر به توصیه پزشک عمومی نیاز به مشاوره یا ویزیت متخصص پیدا کردید حواستان جمع باشد به پزشکی که روی تابلوی مطبش نوشته متخصص یا فوق تخصص... مراجعه کنید.

بعضی تابلوها هم به فلان دانشگاه خارجی یا چیزی شبیه آن اشاره دارد. هر کس  در خارج از کشور درس خوانده لزوما باسوادتر نیست. بسیاری از دانشگاه‌های خارجی، حتی در کشورهای اروپایی و پیشرفته سطح علمی پایین‌تری نسبت به دانشگاه‌های وطنی دارند.

داروهایتان را مجددا با پزشک هماهنگ کنید
پزشکان که به خط خوش معروف هستند، داروخانه‌ها هم که الزامی برای استفاده از نسخه‌پیچ‌های باسواد و بامهارت ندارند. اگر می‌خواهید به جای مترونیدازول، مبندازول مصرف نکنید، پس از دریافت داروهایتان حتما آن‌ها را به پزشک تجویزکننده نشان بدهید. اتفاق است دیگر، شاید دارویتان عوضی بود!

داروخواری نکنید
به خدا دارو، غذا نیست. قرار نیست معده شما با دارو پر شده و گرسنگی‌تان برطرف شود. اگر مرغ و گوجه فرنگی و گوشت و برنج گران‌تر از دارو است دلیل نمی‌شود دارو‌خواری کنید.

اصولا پزشکی که با داروهای کمتر بتواند شما را خوب کند، باسوادتر و بهتر از کسی است که صد جور دارو به شما می‌دهد، بلکه یکی تأثیر کند. اگر دیدید یک پزشک برای هر بیمار صد قلم دارو تجویز می‌کند، جوگیر نشوید و همه جا برایش تبلیغ کنید که فلان دکتر خیلی خوب است. اصلا هم این‌طور نیست.

در تجویز دخالت نکنید
«دکتر جون آمپول زیاد بده. پنی‌سیلین هم نوشتید؟ من تا پنی‌سیلین نزنم خوب نمی‌شم. سرم لازم نیست؟! اگر ممکن است به جای شربت قرص بدید. آموکسی‌سیلین فایده ندارد قوی ترش رو بدید.»

این‌ها نمونه‌هایی از جملاتی است که نباید بگویید. شاید دکتر به روی شما نیاورد و هر چه هم می‌خواهید بنویسد تا شما راضی ‌باشید. ولی اصلا از دخالت شما خوشش نمی‌آید.

مطمئن باشید. این‌که ناراحت می‌شود یک طرف، این‌که اگر خوب نشدید و یا حتی بدتر هم شدید تقصیر خودتان است، همان طرف. آخر پنی‌سیلین به چه درد سرماخوردگی ویروسی می‌خورد، غیر از این‌که شما را ضعیف‌تر می‌کند!

به فضول‌ها بگویید «به تو چه؟»
آن پزشک بیچاره که بعد از دیپلم حداقل 8 سال درس خوانده و یک شب در میان کشیک داده و کتاب‌های هزاران صفحه‌ای خوانده و امتحان داده، حتما بیشتر از همسایه و پسرعمو و دخترخاله و رفقا سواد دارد.

اگر یکی گفت: «این دارو خیلی ضعیفت می‌کنه!» و یا «این‌که روش نوشته چشمی، چه ربطی به گوش داره؟» یا «این که شربت ضدسرفه است، روی خارش پوست تأثیری نداره!» شما بگویید من به حرف پزشکم گوش می‌کنم.

از این مطب به آن مطب فرجی نیست
داروهای پزشک اول را کامل مصرف کرده‌اید و نتیجه نگرفته‌اید که حالا دوره افتاده‌اید به هر مطب سری می‌زنید؟ به فرض هم که مصرف کرده‌اید، همان پزشک اول بهتر می‌تواند برای شما تصمیم بگیرد و داروی جدید تجویز کند. این طرف و آن طرف رفتن غیر از طولانی کردن بیماری و خستگی برای شما سود دیگری ندارد.

دردی  نیست کان را دوا نباشد رشته‌های فوق تخصصی داخلی که بیشتر با آن‌‌ها سر و کار پیدا می‌کنید و احیانا اسامی‌شان را روی تابلوی دکترها می‌بینید، این‌ها هستند:

 روماتولوژی: بیماری‌های التهابی مفاصل، خیلی از زانو دردها و کمر دردها و... که همه فکر می‌کنند معالج این دردها «ارتوپد» است باید توسط یک «روماتولوژیست» درمان شوند. البته روماتولوژی گسترده‌تر از این است. بیماری‌های عروق و نیز راسکولیت‌ها، لوپوس و خیلی چیزهای دیگر هم مربوط به روماتولوژی هستند.

 خون و انکولوژی: انکولوژی علم سرطان‌شناسی است (البته به زبان ساده). خون هم که یعنی خون بیماران. بیماران یک پزشک فوق تخصص خون، شامل تالاسمی‌ها، هموفیلی‌ها، مبتلایان به آنمی‌ها (کم خونی) و انواع بیماران سرطانی هستند.

غدد: عنوان کامل این گرایش، فوق‌تخصص بیماری‌های غدد درون ریز و متابولیسم است. هر چی غده در بدن هست و بیماری‌های مربوط به آن‌‌ها، مربوط به این گرایش است؛ از پانکراس و دیابت تا تیروئید و گواتر و کم‌کاری تیروئید و پرکاری تیروئید و همچنین رشد و چاقی و لاغری و پرمویی و اختلالات قاعدگی و غیره.

 گوارش: کلمات کلیدی عبارت‌اند از مری، معده، اثنی‌عشر،کبد، روده‌ها و آندوسکوپی.

ریه یا بیماری‌های تنفسی: البته «بیماری‌های تنفسی» صحیح‌تر و «ریه» معروف‌تر است. بیماری‌هایش هم مشخص است؛ آسم و برونشیولیت و آمبولی ریه و...

قلب و عروق: کلمات کلیدی: سکته، سی‌سی‌یو، آنژین صدری، نوار قلب، دعا کنید، متأسفانه، خوشبختانه، اکوکاردیو گرافی،‌ تست ورزش، ترک سیگار.

نورولوژی:‌شناخت بیماری‌های اعصاب که «داخلی اعصاب» هم گفته می‌شود. هم با جراحی مغز و اعصاب فرق می‌کند و هم با «اعصاب و روان». جراح مغز و اعصاب یک فوق‌تخصص از گرایش‌های تخصص جراحی عمومی است.

متخصص اعصاب و روان هم یعنی روان‌پزشک، که بیمارانش را طیف گسترده‌ای از افراد شامل می‌شوند؛ از افسرده‌ها و مبتلایان به بیماری وسواس تا اسکیزوفرن‌ها و سایکوتیک‌های خطرناک.

 نفرولوژی: علم شناخت بیماری‌های کلیه است. کلیه و هر چیزی که به آن مربوط است.

اندر آداب دوا درمان

حتما که نباید چیزی گیر آدم بیاید. مگر بقالی است که چون ویزیت داده‌اید چیزی بگیرید. شاید پزشک فقط شما را نصیحت کند؛ مثلا بگوید: «قد شما طبیعی است. به افزایش قد فکر نکنید.» یا فقط رژیم غذایی خاصی را تجویز کند: «این‌ها را نخور، این‌ها را بخور. دارو هم نمی‌خواهد.» یا فقط چند توصیه داشته باشد: «آب نمک غرغره کن. پشت موتور نَشین که پیشانی‌ات باد بخورد.» به هر حال، موارد زیر  چیزهایی است که در سر و کار داشتن با دکتر تعریف می‌شود.

الف- نسخه در صورت احتیاج به دارو، برای شما تجویز می‌شود. حتما داروها را تا آخر استفاده کنید. این‌جا صرفه‌جویی هنر نیست. تازه اگر نصفش را بخورید نصفش باقی می‌ماند و بعدها تحریک می‌شوید که خوددرمانی کنید. عواقب این کار هم به عهده خودتان است.

ب- درخواست آزمایش / عکس / اقدامات تشخیصی دیگر
عکس، سی‌تی اسکن، ام‌آر‌آی، آزمایش و هر اقدام تشخیصی دیگر را حتی‌الامکان در مراکز معتبر و مورد قبول پزشک انجام دهید که مجبور به تکرار آن‌ها نباشید. حتی‌الامکان عکس سی‌تی و ام‌آر‌آی را با گزارش رادیولوژیست نزد پزشک ببرید.

ج- گواهی
گواهی ولادت، گواهی استعلاجی، گواهی فوت و هر چه با «گواهی می‌شود...» شروع شود، با مهر و امضای پزشک، یک مدرک قانونی است که از آن می‌توان در دادگاه استفاده کرد. تقاضای گواهی دروغ نکنید، زیرا پزشک را در تنگنای اخلاقی قرار می‌‌دهید.

اگر شما در یک شهر دیگر در آن تاریخ به صورت اتفاقی و در مقام دفاع از خود یک چاقو در شکم بنده خدایی که حالا دیگر نیست کرده باشید و پزشک به شما گواهی بدهد که در آن تاریخ ویزیت شده‌اید و به علت ابتلا به بیماری، بستری یا تحت‌نظر بوده‌اید، شما می‌توانید خود را از طناب اعدام برهانید و پزشک را دچار عذاب وجدان کنید.

د- معرفی‌نامه
نامه‌ای است که پزشک به وسیله آن شما را معرفی می‌کند به یک پزشک دیگر، به بیمارستان جهت بستری، به پدر و مادرتان و بــه جــامـعـه بـشـری. معرفی‌نامه، نامه‌ای است برای معرفی. همین!

مصاحبه با استاد جمشید خدادادی، مبتکر طب قرآنی


- اول از همه بگوئید شیوه ابداعی شما برای درمان یک بیماری، فرضاً چند آیه می آورد یا دلیل علمی هم دارد؟
¤ اساس درمان براساس آیات قرآن است اما این اساس کاملا علمی و مطابق با علم روز است.

- یعنی می توانید برای بیمار دلیل علمی بیماری اش را بیان کنید؟
¤ بله کاملا. هم علت علمی و فیزیولوژیکی بیماری قابل بیان است و هم راه حل کاملا علمی آن.

- با یک معرفی کوتاه چطورید؟
¤ جمشید خدادادی هستم، سرهنگ نیروی هوایی که از ۱۳۵۵ وارد نیروی هوایی شدم و دوره هواپیمایی فوق مدرن F-14 را در ایران گذراندم، از ۱۳۵۷ هم شروع کردم به تدریس موتور جت تا به امروز. در کنار کارم ۱۴ سال است که تحقیقات قرآنی انجام می دهم و مبتکر و بنیانگذار طب قرآنی در جهان هستم و عضو جامعه مخترعین و مبتکرین ایران و دارای دو دیپلم افتخار یکی در طب و دیگری در صنعت هواپیمایی.

- اولین ویژگی برتر طب قرآنی چه چیزی است؟
¤ طب قرآنی از همه طب های رایج در جهان، سریع تر جواب می دهد. مثلا اوریون ۳ روزه درمان می شود، هلیکو باکتر معده ۳ روزه، پرکاری کم کاری تیروئید ۱۵ روزه، میگرن یک هفته ای. ضمن اینکه در این شیوه برخلاف طب امروز علت بیماری کاملا کشف شده و به طور کامل درمان می شود.

- قبل از اینکه جلوتر برویم، یک سؤال و آن هم اینکه چطور متخصص جت مدرن سراغ طب قرآنی رفت؟
¤ سال ۱۳۶۸ موقعی که قطعنامه ۵۹۸ پذیرفته شد، تعدادی افسر از طرفUN آمدند ایران، من هم از طرف نیروی هوایی به عنوان افسر رابط اعزام شدم به منطقه. یکی از افسرانی که برای آموزش از یوگسلاوی آمده بود فردی بود به نام «دیوید اویچ»، ایشان دارویی به همراه خودش داشت به نام «پراپولیز» که هر بیماری ای که پیدا می کرد از همین دارو برای درمانش استفاده می کرد. وقتی مواد اولیه این دارو را بررسی کردم دیدم در کشور ما فوق العاده زیاد یافت می شود اما متأسفانه هیچ استفاده ای از آن نمی شود.

- دارو را به شما هم داد؟
¤ بعد که این آقا رفت یوگسلاوی، برای من قطره و پماد این دارو را فرستاد. کنجکاو شدم و مراجعه کردم به کتاب قانون بوعلی سینا و دیدم که بوعلی در جلد دوم این کتاب، طرز تهیه قرص این دارو را هم کامل بیان کرده است. سه ماه فکرم دائم مشغول بود، تا اینکه به فکرم رسید اگر قرآن معجزه است حتماً باید در زمینه بیماری ها و درمان حرف هایی برای گفتن داشته باشد.

- پس اینطوری استارت خورده شد؟
¤ بله، شروع کردم به مطالعه و تحقیق و بیش از ۱۶۰ آیه از قرآن را در این زمینه پیدا کردم و شگفت آور بود که هر روز دریچه های جدیدتری به روی من باز می شد. البته دراین مدت به مطالعه طب قدیم و طب جدید هم پرداختم و در بسیاری از کنفرانس های علمی و پزشکی شرکت کردم و الان ۵ سال است که من این علم را در دانشگاه ها تدریس می کنم.

- شاگردهای شما معمولاً چه کسانی هستند؟
¤ خب دانشجوهای رشته های مختلف و بسیاری از پزشکان دراین کلاسها حضور داشته اند.

-بیمارهای شما معمولاً چه کسانی هستند؟
¤ معمولاً بیمارانی می آیند سراغ من که تمام مراحل پزشکی را طی کرده اند و وقتی به نتیجه نمی رسند و یا حتی دکترها و بیمارستانها از آن ها قطع امید می کنند، می آیند پیش من. حتی خیلی از این بیماران را خود پزشکان می فرستند تا آخرین تیر را هم امتحان کنند.

-طب قرآنی یعنی چه؟ یعنی در آیات قرآن علت و روش درمان مثلاً یک بیماری ذکر شده است؟
¤ بله، یکی از جنبه های اعجاز قرآن، دیدگاه های آن درمورد بیماری ها و پیشگیری از تمام بیماری هاست. در سوره روم، آیه ۳۰ اگر دقیق بررسی کنید، درمان و پیشگیری همه بیماری ها آمده است. خداوند درقرآن می فرماید هیچ خشک و تری نیست مگر اینکه درقرآن باشد،با همچین ادعایی چطور می شود در زمینه درمان انسان بی نظر باشد.

- اساس این طب چه چیزی یا چیزهایی است؟
¤ فقط تغذیه و نه هیچ داروی دیگری. خداوند می فرماید زمانی انسان را کرامت دادیم که غذای پاک به او دادیم. شعار اساسی قرآن این است: غذای انسان داروی انسان است و داروی انسان غذای انسان است.

- و بیماری ها فقط به خاطر تغذیه اشتباه اند؟
¤ تمام بیماری ها از نظر قرآن به خاطر اشتباهات خود انسان و تغذیه نامناسب او به وجود می آیند. هیچ حیوانی به طور غریزی تغذیه خودش را عوض نمی کند، هیچ جانور گوشتخواری حتی در فرط گرسنگی گیاه خوار نمی شود. بنابراین در طبیعت هیچ حیوانی بیمار نمی شود مگر حیواناتی که با انسان در ارتباط اند. انسان تنها موجودی است که تغذیه خودش را این همه دستکاری کرده و امروز به پیتزا و سوسیس و کالباس رسیده است. پزشکان امروز معتقدند غذا هیچ ربطی به بیماری ندارد و در واقع طب قرآنی فقط از طریق تغذیه و نوع غذا عمل می کند.

- پس یک جورهایی می شود گفت طب شما، دخالتی درکار پزشکان امروز نمی کند؟
¤ دقیقاً همین طور است و ما همیشه به آقایان پزشک می گوئیم که شما داروی خودتان را بدهید، ما هم شیوه تغذیه مان را. منتها کسی که این شیوه تغذیه را اجرا کرد، دیگر محتاج دارو نمی شود.

-طبق صحبت شما اگر کسی این شیوه تغذیه قرآن را عمل کند، نباید اصلاً مریض شود؟
¤ اگرانسان غذای خودش را مصرف کند، اصلاً بیماری برای بدن او مفهوم ندارد. من خودم کسی بودم که هر سال ۲۴ ساعت دربیمارستان بستری می شدم به خاطر مسمومیت های غذایی و مشکلات معده، الان ۱۴ سال است که خودم و خانواده ام یک قرص هم مصرف نکرده ایم. بیماران من الان ۵ سال است که نیازی دیگر به دکتر و دارو ندارند و این شگفتی قرآن است.

- می توانید دلیل علمی تری برای من بیاورید؟ می خواهم بدانم شمایی که این سیستم تغذیه را عمل می کنید، ویروس و یا میکروب وارد بدن تان نمی شود؟
¤ ببین، ویروس و میکروب وارد هر بدنی می شود. مثل این است که در محیط کاری شما دو نفر سرما می خورند اما سه نفر نمی خورند. ویروس وارد بدن آدم سالم هم می شود اما شرائط بدن او برای رشد و بقای ویروس یا میکروب مناسب نیستند برای همین ویروس دفع می شود. شما اگر غذایی مصرف نکنی که ویروس ها از آن تغذیه کنند و زمینه رشد آنها را فراهم کند، به هیچ وجه بیمار نمی شوی. در آزمایشگاه های پزشکی برای کشت میکروب از پنج عامل استفاده می کنند که عبارتند از آب گوشت، خون، آگار، خون آگار و شکلات. آیات قرآن را که بررسی می کنی می بینی در هیچ کدام از غذاهایی که توصیه کرده، هیچ یک از این ۵ عامل وجود ندارد.

- تعریف شما از غذا، چه چیزهایی است؟
¤ ما به چهار عامل می گوئیم غذا: پروتئین ها، قندها، چربی ها و ویتامین ها. مجموعه اینها را می گوئیم غذا که در سوره عبس بیان و نکته جالب اینجاست که قندها دو دسته اند راست گرا و چپ گرا، قندهای راست گرا همان قند و شکر هستند و چپگراها قندهایی اند که اگر پلاریزه کنیم، نور را به سمت چپ منحرف می کنند و خداوند در سوره عبس از قندهای چپگرا نام می برد و نه این قند و شکرهای پرضرر.


- آقای خدادادی بفرمائید چائی!

¤ نه، من چایی هم نمی خورم.

- چایی هم در تغذیه شما جایی ندارد؟
¤ من کتابی نوشتم در مورد چایی که ۶۷ نوع بیماری را با سند و مدرک کاملا علمی برایش عنوان کرده ام. اگر به آخرین تحقیقات دنیا رجوع کنید، می فهمید که چای یک گیاه سمی است که ۵ هزارسال است شناخته شده و ما به همراه شاگردانم آزمایشی را انجام دادیم و دیدیم هیچ موجود گیاهخواری در دنیا برگ سبز چایی را نمی خورد، حتی ما آن را لای نان گذاشتیم و به گاو دادیم و خورد، به محض اینکه طعم چایی را حس کرد، چای را بیرون انداخت. این را هم بگویم که هیچ آفتی هم سراغ این برگ چای نمی رود و هیچوقت این گیاه سم پاشی نمی شود.

-وای چه بد، اینطوری که از همه چیز باید بگذریم؟
¤ خب ما به جای همه اینها خوراکی های جایگزین معرفی می کنیم. به جای چای ۱۶ مورد نوشیدنی معرفی می کنیم که بسیار خوش طعم تر از چای اند و کاملا در دسترس اند.

- سیستم شما بیشتر برای درمان بیماری است یا پیشگیری از بیماری؟
¤ هر دو مورد.

- روی چند بیماری تا به حال کار کردید؟
¤ بیش از ۱۴۰ بیماری و اغلب روی بیماری هایی که از نظر پزشکی امروز علت آنها کشف نشده و درمانی برای آنها موجود نیست.

- فکر کنم گفتید یک دیپلم افتخار هم در زمینه طب دارید؟
¤ بیماری هست به نام «آندمتیوز» که در مورد این بیماری تا به حال در دنیا ۵۰۰۰ مقاله و ۱۶ جلد کتاب نوشته شده است ولی هنوز علت آن مشخص نشده که من توانستم علت آن را پیدا کنم و به صورت یک مقاله بنویسم که دیپلم طب را در این زمینه دریافت کردم.

- چند نفر از همین بیماری را تا به حال درمان کردید؟
¤ بیش از ۳۰ نفر.

- به طور مثال همین بیماری، شما می توانید سند قرآنی اش را ارائه کنید؟
¤ بله، این شگفتی قرآن است و درمان این بیماری در آیه ۲۴ تا ۳۲ سوره عبس جزء سی ام است.

- شیوه شما یک جور پرهیز غذایی است؟
¤ بله

- صرفاً غذاهای گیاهی؟
¤ خیر، ما حتی گوشت را بعضی اوقات به جای دارو تجویز می کنیم. در واقع در این سیستم غذایی حذف نمی شود اما مقدار آن و نحوه استفاده از آن تغییر می کند.

- پس مثل چای، برای غذاها هم جایگزین دارید؟
¤ ما بیش از ۶۰ نوع غذای گیاهی معرفی می کنیم، ما از مغز دانه ها بیش از ۲۰ نوع شیر درست کردیم تا حالا که بسیار خوش طعم و مزه اند.

- می خواهم بدانم این غذاهای جایگزین خوش طعم پسندی انسان را ارضا می کنند یا یک حالت ریاضت کشیدن و تحمل مزه های جدید لازمه استفاده از آنهاست؟
¤ اصلا اینطور نیست. غذاهای جایگزین به مراتب از غذاهای فعلی که جبر زندگی روزانه به مردم تحمیل کرده خوش طعم تر و لذیذترند. کسانی که برای امتحان این غذاها را می چشند، خیلی زود طرفدار غذاها می شوند.

- ولی تأکید بیشتری بر روی گیاه دارید؟
¤ خب شما آیاتی که در مورد غذا هست را بررسی کنید ببینید از گیاه بیشتر صحبت شده یا گوشت.

- لابد گیاه؟
¤ به مراتب گیاه بیشتر است و هیچ توجه قرآن بی حکمت نیست.

- فکر نمی کنید ادعای شما بیش از حد بزرگ باشد؟
¤ قرآن معجزه همه قرن هاست و مطمئناً هر دریچه ای که از یک معجزه گشوده شود، مسلماً بزرگ خواهد بود. خداوند در آیه ۶۱ سوره بقره می فرماید هر کس غذای پست بخورد، به ذلت می افتد! در واقع اگر غذای پست خوردی، نعمات و الهام های الهی را نمی توانی دریافت کنی. چرا واقعاً در یک کشور مسلمان باید این همه بیمار سرطانی وجود داشته باشد.

- هر پزشکی برای تشخیص بیماری یک روشی دارد، طب قرآنی هم شیوه خاصی برای این کار دارد؟
¤ بله، من از روی زبان و چهره افراد. بسیاری از بیماری ها را دستگاه های آزمایشگاهی نشان نمی دهند اما زبان و چهره وضعیت درون انسان را کامل نشان می دهد.

- عکس العمل مجامع پزشکی در برخورد با این طب چه بوده است؟
¤ دیدارهای زیادی و همینطور برخوردهای زیادی داشتیم با پزشکان و اساتید مختلف. بعضی ها استقبال خوبی داشتند و حتی در کلاس های من حاضر می شوند و بعضی ها هم چون من مدرک پزشکی ندارم برایشان سخت است که حرفم را قبول کنند.

- خب مگر شما با سند و مدرک حرف نمی زنید؟
¤ همه حرف من همین است و بارها گفته ام که حاضرم کسی پیدا بشود و دلایل درمانی طب قرآنی را رد کند و یا در یک کنفرانس بحث کنند و مثلا از برخی شیوه های درمانی امروز که من آنها را رد می کنم دفاع کنند.

- گفتید برخورد هم داشتید؟
¤ چند مورد

- یکی از آنها را بگوئید.
¤ برخوردی داشتیم با انجمن ام اس ایران که ماگفتیم به چه مجوزی پزشکان این انجمن برای بیمارانشان اینترفرون یا آوانکس تجویز می کنند، این داروها آنتی ویروس اند ولی مگر ام اس ویروسی است.

- چه جوابی دادند؟
¤ گفتند حدس ما این است که ویروسی باشد. ولی مگر می شود با حدس و گمان کسی را درمان کرد. جزوه ای را نوشتم و علت و راه درمان بیماری ام اس را در آن توضیح دادم و فرستادم برای انجمن ام اس تهران.

- شنیدم که قرار است این طب را به اروپا بفرستید. چرا؟
¤متأسفانه در کشور ما تا چیزی از طرف کشورهای غربی تأیید نشود، جدی گرفته نمی شود. مثالش هم همین طب حجامت است که وقتی ارگان های رسمی آن را به رسمیت شناختند که یک دکتر آلمانی نتایج تحقیقاتش را در مورد حجامت به صورت کتاب چاپ کرد و وارد ایران شد. درحالی که حجامت را سالها پیش بوعلی در کتابش آورده و اصلاً یکی از سنت های قدیمی اسلام است.

- البته ما که امیدواریم این ماجرا دراین مورد تکرار نشود.
¤ من هم امیدوارم.

- آقای خدادادی، این موضوع موضوع نو و تازه ای است و ما دوست داریم با تعدادی از بیمارانی که اولاً مراحل پزشکی را در بیمارستان ها طی کرده اند و جواب نگرفته اند و ثانیاً از طریق طب قرآنی درمان شده اند تماس برقرار کنیم و با آنها هم گفتگویی داشته باشیم و در جلسات شما هم حضور پیدا کنیم.
¤ موافقم و همینجا هم از همه پزشکان و مراجع پزشکی که علاقمند باشند این شیوه ها را آزمایش کنند و یا بحث مستند و علمی بکنند، دعوت می کنم.


به نقل از روزنامه کیهان، شماره ۱۸۱۸۷ - ۱۸ اسفند ۱۳۸۳ صفحه ۱۴

غذاهای ممنوعه


برای پیشگیری و درمان بیماریها از خوردن این غذاها پرهیز کنید:

چای، قند و شکر، شیرینی جات قنادی، هر چیزی که با قند و شکر تهیه می شود. سرخ کردنی، فریز شده، زودپز شده. سس، رب، شور، ترشیجات، سرکه، نمک زیاد، لبنیات، مرغ و تخم مرغ ماشینی، غذاهای چرب و پرحجم، ماکارونی و لازانیا، کلیه غذاهای ساندویچی، همراه غذا مایعات. دوغ و نوشابه، تند و سریع غذا خوردن، آب یخ، بستنی، تنقلات مصنوعی، قهوه، نسکافه، غذای پخته شده با مایکروفر.

منبع: http://www.tebbeghorani.com

فوائد و مضرات لبنیات

پنیر
پنیر را صبح نخورید و شب پنیر لیقوان کم نمک بخورید با نان و سبزی چند گردو و چند خرما
مفید برای: 1- کم خونی 2-ساییدگی استخوان 3- پوکی استخوان

 

مضرات شیر و ماست پاستوریزه
32 تا بیماری برای ماست نوشتم و 10ساعت درس دادم، گفتیم که وقتی بچه ماست بخوره (منظورم ماست پاستوریزه است) بچه پیش فعال می شه، گفتم که بچه پیش فعال یعنی چی، مثلاً کسی ماست می خورد 4 ساعت  می خوابد دیگه توان اینکه یک تحقیق 30 دقیقه ای کنه ندارد.

خوب حالا شیر، شیر معمولاً یک قندی داره به نام لاکتوز، در افراد بزرگ سال انزیم لاکتوز وجود ندارد در نتیجه  با خوردنش حالت تهوّع می گیرند یا دچار اسهال می شوند یا دچار یبوست می شوند؛ خوب جدیداً امدن شیر های کم لاکتوز تولید کردند درحالی که شیری این طوری باشه دیگه به درد نمی خوره، ما نمی گوییم شیر بد، ماست بد، اگر رفتید داخل یک ییلاقی که گوسفند فقط علف صحرا را خورده، بخورید نوش جانتون ولی ماستش را کمتر بخورید، یکم به ماستش نعنا، پونه، نمک ، موسیر بزنید و کم بخورید عیبی نداره ولی ماست های پاستوریزه می خورید و عصبی می شوید خوب ماست چه کار می کنه؟ یک چهارم ماست اسید لاکتیک است، اسید لاکتیک چه کار می کنه؟ ایجاد اسیدوز در بدن شما می کنه که دو قسمت بدن تان را فعال می کنه یکی ریه است که به نفس نفس می افتی که این هیدروژن را خارج کنه یکی هم کلیه تون فرسوده می شود تا این حالت اسیدی ماست را خارج کنه، خوب داخل مغز چه اشکالی ایجاد می شه؟ نورون های مغزی را فعالیتش را کم می کنه.

 

کلسیم موجود در شیر و ماست جذب نمی شود!
این مقدار کلسیمی که امروزه توصیه می شود استفاده شود منطقی نیست.  استفاده از سه لیوان شیر روزانه که برابر است با  1000  میلی گرم کلسیم در روز که  900  میلی گرم آن از طریق مدفوع و  100  میلی گرم آن از طریق ادرار دفع می شود. سوال: چقدر از این مقدار کلسیم مصرف شده جذب شده است ؟...

برای اطلاعات بیشتر مقاله متابولیسم کلسیم و فسفات را بخوانید.

 

مضرات ماست چکیده نشده
امروزه خوردن ماست در کنار غذا برای خیلی ها یک عادت شده است. ولی باید دانست که طبع ماست سرد و تر بوده و اسید لاکتیک زیاد تولید میکند. ماستی که چکیده نباشد در آب آن سردی زیاد است. مضرات مصرف زیاد ماست چکیده نشده:
1- پوکی استخوان و سائیدگی استخوان
2- شب ادراری بچه ها
3- یبوست
4- ناراحتی اعصاب و روان
5- صرع (برای کسانی که طبع سرد دارند)
6- عرق کردن زیاد
7- آلرژی
8- عرق کردن زیاد (کف دست – زیر بغل – کف پا)
9- ارترز
10- رماتیسم
11- سیستم ایمنی بدن را کم می کند خار استخوانی در پاشنه پا یا در استخوان دنبالچه ایجاد می کند و نمی تواند روی صندلی بنشیند.

سعی کنید بجای ماست سالاد استفاده کنید. اگر ماست میل داشتید از ماست چکیده + نمک + پونه کوهی یا نعناع + کاکوتی + پودر موسیر بمقدار کم استفاده کنید .

 

طب مکمل برای سرگیجه

 نیم مشت از گیاه خشک شده بادرنجبویه را در یک لیتر آب می جوشانند و در مورد سرگیجه روزانه دو فنجان از آن می نوشند.

- مصرف سالاد بولاغ اوتی (ترتیزک آبی – علف چشمه) در موارد سرگیجه های شدید، موجب ایجاد تعادل مجدد می کند.

- فرآورده های داروئی سنبل ختائی سرگیجه را تسکین می دهد.
صورت دارویی: مقدار 20 تا 40 گرم ریشه خاک کرده یا سرشاخه جوان و تازه گیاه را در یک لیتر آب دم می کنند و روزانه یک فنجان می نوشند.

- خوردن سیر برای درمان سرگیجه توصیه شده است.

- هرگاه زود رفع شود و باز ظاهر گردد از خون باشد باید خون کم نمایند.

- اگر کثرت فکر و فراموشی یا ضعف مفرط نبض باشد، از سودا باشد: باید عرق بیدمشک و گلاب بنوشند، چه ترش و چه شیرین.

- چون با خنکی ها (از خوردنی و مالیدن) نفع یابد و زود دفع شود از صفرا باشد: باید آبغوره بی نمک یا آب انار یا آب لیمو بنوشند، چه ترش و چه شیرین.

- اگر گوش ها صدا کند و در سر چیزی حرکت داشته باشد از باد سرد باشد. باید فلفل یا تنباکو را نرم کوبیده در بینی کشیده عطسه آورند و یا مشک یا زعفران یا گلاب ببویند.

- هرگاه عطسه آید و بینی خشک باشد و هنگام دوار سرگیجه، عرق خفیف بر پیشای نشیند و ضبط خود از سقوط غیر ممکن باشد از باد گرم باشد. اگر از بینی خون ظاهر شود اندکی خون بگیرند. اگر نخواهند خون کم می کنند مسهل بنوشند.

- اگر از حرارت آفتاب و گرما و دود و بو و امثال آن باشد:

مسهل ملایم، موافق طبع بخورند. تنقیه نرم نمایند. ترشی بنوشند. سپس قلب و دماغ را تقویت نمایند.

- اگر، گرمی بر سر رسد و آرام گیرد از بلغم باشد:

باید طبع را با ملین یا مسهل ملایم نرم نمایند و شبت را جوشانده سر را بخار آن بدارند یا آب بابونه یا آب نعناع در بینی چکانند. یا آب عسل غرغره کرده و شربت آب عسل بنوشند.

- دم کرده برگ آرتیشو برای رفع سرگیجه مفید است.

- موقع ابتلا به این نوع سردرد، مریض باید از خوردن هرنوع غذا امساک کند و فقط آب سیب بنوشد و در یک اطاق نسبتا ساکت و آرام استراحت کند. ماساژ ملایم روی شانه و گردن در هنگام شروع سردرد کمک بسیار در تخفیف آن می کند.

- جوشانده یک استکان از بابونه رومی قبل از هر غذا برای درد نیمه سر (میگرن) بکار می رود.

- خرفه برای درمان میگرن (درد نیمه سر) اثر شفابخش دارد. در این مورد ممکن است برگ له کرده خرفه را در محل پیشانی قرار دهند و یا شیرآبه خرفه را بر پیشانی چند مرتبه بمالند.

- خوردن ریحان به صورت خام و یا به صورت دم کرده 20 تا 50 گرم از آن در یک لیتر آب، در معالجه میگرن (درد نیمه سر) اثر شفابخش دارد.

- برای آرام کردن میگرن یک مشت نعناع را در یک لیتر آب ده دقیقه بجوشانند و پارچه کمپرس را در آن خیس کنید و روی پیشانی و شقیقه های خود بگذارید.

- دم کرده برگ درخت گلابی درد سر و میگرن را تسکین می دهد.
دستور: صد و ده گرم برگ خشک درخت گلابی را در یک لیتر آب جوش دم کنید و بیست دقیقه بگذارید بماند بعد آن را صاف کرده و یک گلابی درشت را بدون آنکه پوست بکنید. به قطعات نازکی ببرید و در آن بریزید و موقعی که درد میگرن شروع شد یک فنجان از آن بنوشید خواهید دید که درد سر و میگرن تسکین خواهد یافت.

- مقدار پنجاه گرم گل اسطوخودوس را که خشک شده باشد در یک لیتر آب جوش دم کنید و 12 دقیقه بگذارید بماند بعد آن را صاف کرده و با عسل شیرین سازید و هر روز 3 فنجان از آن بنوشید.

مقدار 15 تا 30 گرم دانه هاب خشک رازیانه را که خرد کرده اید در یک لیتر آ ب سرد بریزید و روی آتش بگذارید تا بجوش آید و یک دقیقه بجوشد بعد آنرا برداشته و ده دقیقه بگذارید. سپس از صافی رد کنید و با عسل شیرین سازید و یک فنجان از این جوشانده را بنوشند، میگرن را آرام می سازد و خواب را راحت و عمیق می کند.

- مقدار 3 تا 5 گرم ریشه زنبق جهت میگرن بصورت جوشانده ملایم میل شود.

- دم کرده گرم برگ آرتیشو در یک لیتر آب، به مقدار 250 گرم در روز میل نمایند برای سرگیجه – میگرن (درد نیمه سر) مفید است.

- تخم کاسنی را بکوبند و با گلاب بیامیزند و بر سر نهند بهبودی حاصل نماید.

- باید بادام تلخ را کوبیده و به شکل ضماد درآورند و آنرا روی قسمت هایی که درد می کند گذاشت.

- کمپرس آب لیمو که کمی هم به آن نمک زده باشند با برش های نازک لیمو انجام دهید فورا سردردهای شدید (میگرن) و انواع سردردهای عصبی را آرام می کند.

- برای درمان درد نیمه سر ( میگرن) دم کرده برگ به لیمو (ورون) اثر شفابخش دارد. برای این منظور مقدار 5 تا 10 گرم برگ به لیمو را در نیم لیتر آب جوش دم کرده، بیمار روزی چند استکان از آن میل نماید.


منبع: http://3-m.ir

طب سنتی و اسلامی

طب سنتی و اسلامی، بر خلاف سایر علوم که بعضاً نوین هم هستند، سابقه‌ای دیرینه دارد. در قدیم از طب به معنای تدبیر عافیت (سلامتی) یاد می‌شد که به پیشگیری و درمان تقسیم می‌گردید.
بزرگان این طب آنقدر قدرت علمی داشتند که اغلب تصویری فوق بشری را تداعی می‌کردند . نوآوران و نوابغی چون رازی ، ابوعلی سینا ، جرجانی ، بقراط ، جالینوس و ... که هر یک به تنهائی ضمن طبیب بودن ، فیلسوف نیز قلمداد می‌شدند .

بیماری یا مرض را حکما بدین گونه معنی می کرده اند که : هرگاه فعلی از مجرای طبیعی خود انجام نشود مرض رخ داده است ( اختلال در افعال ) آنوقت در بخش طب نظری قسمتی داشته اند به نام امور طبیعیه که از ارکان ، امزجه، اخلاط ، اندام ، ارواح ، قوی و افعال تشکیل یافته است . همانگونه که گفتیم وقتی مرضی حاصل می شد ، یعنی اختلال در افعالی رخ می داد ، طبیب با تجربه ای که داشت ، پی به نوع اختلال در قوی و از آنجا به اختلال در ارواح و از آنجا به اختلال در اندام و از آنجا به اختلال در اخلاط و از آنجا به اختلال در امزجه و از آنجا به اختلال در ارکان بیمار پی می برد .
سپس با تغییر دادن ارکان بیمار توسط غذاها ، داروها یا تدابیر عملی ( مثل حجامت و فصد و ... ) باعث درمان بیماری می شده است .

در این طب ریشهٔ همه بیماری‌ها بر می‌گردد به وجود اخلاط چهارگانه در بدن که عبارتند از: خون (دم) ، صفرا ، بلغم ، سودا که دو خلط اول طبع گرم دارند و دوتای دیگر طبعشان سرد است و انسان قاعدتاً بایستی چهار خلط نامبرده فوق را به اندازه استاندارد در بدن داشته باشد . هرگاه یکی یا دوتا یا بیشتر ، از این اخلاط نقصان یابد یا زیاده شود ، سیستم طبیعی بدن بهم ریخته و بر اساس غلبه یکی از اخلاط ، روح و جسم بیمار آزرده گشته و نیازمند تدابیر درمانی می‌گردد . راز توفیق اطباء هم در شناخت همین اخلاط است .

اخلاط جمع خلط است و خلط جسم سیال و تری است که غذا پس از هضم به آن تبدیل می شود . توضیح آنکه حکما معتقد بوده اند وقتی غذا خورده می شود اول توسط معده به کیموس معدی ( منظور مایعی خمیری شکل حاصل از هضم غذا در معده است ) تبدیل می شود ، که به این عمل طبخ معدی یا طبخ اول گویند . سپس از طریق مجاری ناپیدای روده توسط عروق ماساریقا به کبد رفته در آنجا پخته ( در اصطلاح امروزی متابولیزه ) می شود که به آن طبخ دوم گویند.

اخلاط چهارگانه عبارتند از :
الف) سودا :
ماده ای است سیاه رنگ که در جگر تولید می شود و جایگاه اصلی آن طحال است .
طبع آن مانند خاک سرد و خشک و مزه آن گس متمایل به تلخی است.
سودای طبیعی همان رسوباتی است که در خون ایجاد می گردد و تیرگی خون از آن است. مزه آن بین شیرین و گس و متمایل به تلخ است.
سودای طبیعی بعد از تراوش از جگر دو قسمت می شود ، قسمتی که همراه خون است وجود آن در خون باعث نیرومندی و استحکام آن می شود و نیز سبب تغذیه استخوان ها می شود .
قسمت دیگر سودای طبیعی ، از خون خارج می شود و به طحال می رود و سبب تقویت دهانه معده می شود و نیز دهانه معده را بوسیله ترشی خود تحریک می کند و سبب آگاهی انسان از گرسنگی و تحریک اشتها می شود.

ب) بلغم :
مایعی است که در معده تولید می شود و در بدن جایگاه خاصی ندارد و در تمام سطح بدن همراه با خون در جریان است . بلغم طبیعی در روند طبیعی خویش به خون تبدیل می شود . در واقع بلغم خون خامی است که در صورت پخته شدن به خون تبدیل می شود . مزه این نوع بلغم شیرین است و طبع آن سرد و تر است.
وجود بلغم برای اندامهای بلغمی مانند مغز و اندام های پر حرکت مانند مفاصل ضروری است زیرا وقتی اندام های بدن از جذب مواد غذائی محروم می گردند ، به وسیله حرارتی که بلغم ایجاد می کند نیرو می گیرند.

ج) خون :
خون مایعی است سرخ رنگ ، گرم و مرطوب و جایگاه آن در کبد است و از طریق رگها در سطح بدن پخش می شود و عامل رسیدن غذا به اندام ها است . از این نظر خون برترین و مفیدترین اخلاط در بدن است .
خون طبیعی خونی است سرخ رنگ ، بسیار شیرین ، دارای طبیعتی گرم و تر و عاری از بوی بد . خونی که از جگر خارج می شود و به قلب برده می شود بدلیل آنکه حامل مواد غذائی و سودا و صفرا و بلغم است ، غلظتش زیاد است . این خون در فاصله جگر تا قلب ، آب اضافی و مقداری از سودا و صفرا و بلغم خویش را از دست داده و سرخ تر و روشن تر و روانتر از خون قبل می شود.

د) صفرا :
مایعی زرد رنگ ، تلخ و دارای طبع گرم و خشک است. این خلط در جگر تولید می شود و جایگاه آن در کیسه صفرا است. صفرای طبیعی که همان کف خون است ، رنگش مانند خون سرخ است.
صفرا مانند خون برای اندام های بدن لازم و ضروری است. صفرا به خون لطافت می بخشد و عبور آن را از مویرگها و مجاری باریک امکان پذیر می سازد . شش ، اندامی است که نیازش به صفرا بیش از اندام های دیگر است زیرا صفرای طبیعی خون ، کمک کننده خوبی در عمل دم و بازدم است. صفرا سبب شستن روده ها از بلغم می شود (ضد بلغم) و نیز باعث تحریک ماهیچه های مقعد در انتهای دستگاه گوارش می شود و در نتیجه سبب احساس رفع قضای حاجت به انسان دست می دهد .
طبق نظر رازی اگر مقداری از خون را در ظرفی شیشه ای بریزیم و آن را مدتی به حال خود وا گذاریم ، خواهیم دید که مایع مورد آزمایش به چهارطبقه تقسیم می شود :

الف) طبقه زیرین که دارای رنگی سیاه و چون دُرد در کف ظرف ته نشین می شود ، سودا است که از فیبرین خون لخته شده و گلبول های قرمز رسوب یافته تشکیل شده است .

ب) طبقه دوم که رنگ آن روشن تر از طبقه زیرین است و حالتی شبیه به سفیده تخم مرغ دارد ، بلغم است که از گلبول های سفید و پلاکت ها تشکیل می شود .

ج) طبقه سوم که بعلت وجود هموگلوبین ، دارای رنگی قرمز خواهد بود و خونابه را تشکیل می دهد ، خون ( دَم ) است.

د) طبقه روئین که کف مانند است و دارای رنگی زرد می باشد ، صفرا است.

با توجه به طبقات چهارگانه اخلاط و مقایسه آن با طبقات عناصر چهارگانه ، خواهیم دید که مشابهت نزدیکی در آنها وجود دارد . جالینوس بر اساس جایگاه خاص اخلاط چهارگانه در خون و شباهت آن با جایگاه عناصر چهارگانه در طبیعت ، هر یک از اخلاط را با یکی از عناصر شبیه دانسته است و در حقیقت این نظر مشترک همه دانشمندان طب قدیم بوده است و اساس طب قدیم بر پایه آن استوار است.

خلط عنصر صفت وزن

صفرا = آتش = گرم و خشک = سبک مطلق

خون = هوا = گرم و تر = سبک زیاد

بلغم = آب = سرد و تر = سنگین زیاد

سودا = خاک = سرد و خشک = سنگین مطلق

در ذیل به علایم غلبه اخلاط چهارگانه اشاره می‌کنیم.

۱. غلبه خون (دم) : سنگینی سر ـ سرخی رخسار و زیان ـ جستن رگ‌های جهند سر ـ کاهلی در اعضاء (کسالت) میل به خواب ـ خواب زیاد (پر بازده) سنگینی خواب صبحگاهی ـ خمیازه ـ وزوز در گوش ـ نبض ستبر ـ شیرینی طعم دهان ـ میل به گوشت و شیرینی ـ رویای مکرر رنگ‌های سرخ در خواب ـ دمل و جوش در بدن ـ خونریزی بن دندان‌ها ـ سرخی ادرار ـ خفقان ـ سرعت رشد موی زیاد ـ سیاهی غلیظ ماندگار مو ـ بزاق عادی و رطوبت و تعریق زیاد ـ بزرگی اندام دست و پا ـ حرکات بدن چست و چالک است ـ ناسازگار با غذاهای گرم و شیرینی ـ وضعیت چشم معمولی (از نظر پف و گودی زیر چشم) ـ پر انرژی ـ آلرژی بهاره ـ شیوع سنی تا بیست سال ـ قوای باء زیاد و توانمند.

۲. غلبه صفرا : زرد شدن پوست ، زبان و چشم‌ها ـ تلخ شدن دهان ـ خشک شدن زبان ـ تشنگی مفرط ـ بی‌اشتهائی ـ بار دار و سیاه شدن زبان ـ فرو رفتگی زیر چشم‌ها ـ لاغری ـ سوزش سر دل ـ تهوع ـ زردی ادرار ـ تندی نبض ـ درد پهلو ـ گزگز بدن ـ کاهش قوای بدن ـ (جسمی و جنسی) بیخوابی ـ تخیل رویاهای زرد رنگ ـ رشد مو معمولی ـ سفید شدن معمولی موی صاف ـ دیر مریض شدن ـ ناسازگاری با محیط‌های گرم ـ پوست گرم و خشک ـ خشکی و لاغری اندام‌ها ـ سرعت حرکات بدن معمولی ـ کم خواب (پر بازده) ـ میل به ترشی ـ جدی ـ پشتکار زیاد ـ مدیر و منظم ـ عصبانیت زیاد و پرخاشگری ـ خشمگین ـ بدتر شدن حال فرد در تابستان و سال‌های جوانی ـ شیوعی سنی ۲۰ ـ۴۰ سال ـ قوای باء متعادل و توان عادی جماع ـ راه رفتن بی‌اراده ـ پهن بودن قفسه سینه ـ باریکی کمر ـ دراز بودن قد.

۳. غلبه بلغم : سفیدی و نرمی پوست بدن ـ سردی و رطوبت پوست ـ زود سفید شدن ریش و مو ـ عدم تشنگی ـ شوری دهان ـ آروغ ترش ـ نفخ معده ـ ترش کردن ـ کندی حواس و منگی ـ کندی حرکات (تنبلی) ـ رقیق شدن آب بینی ـ سفیدی ادرار ـ تکرار ادرار ـ لکنت زبان ـ خواب زیاد کم بازده ـ رویای آب و برف و باران ـ تخیل اشیای سفید ـ دردهای استخوانی ـ ناسازگار با غذاهای سرد ـ چشم سفید با پف زیر چشم ـ بی‌قیدی ـ فراموشی ـ اختلال حافظه ـ بد حال در زمستان ـ نبض ضعیف، نازک، کند و مبهم ـ قوای باء (ضعیف و ناتوان) زود بیمار شدن ـ سرعت رشد مو کم است ـ خال‌های سفید و گوشتی ـ شیوع سنی ۶۰ سال به بالا ـ بیمار ترسو.

۴. غلبه سودا : تیرگی پوست بدن ـ خال سیاه و لک‌های تیره (بهق) سرعت کم نمو مو ـ زبان بدون نشانهٔ خاص و گاهی تیره ـ بزاق معمولی ـ دهان ترش یا بی‌مزه (صبحگاهی) ـ زود بیمار شدن ـ رنگ ادرار عادی گاه مایل به سیاه ـ پوست سرد و خشک ـ لاغری قفسه سینه و کوچک عضلات ـ خواب معمولی ولی آشفته توام با کابوس ـ اشتهای کاذب ـ سیری زودرس ـ هرس ـ دودلی و ترس از مرگ ـ بی‌حوصلگی و افسردگی ـ اندیشه‌های بد (شکاکیت و وسواس) ـ فکر و خیال فراوان ـ غصه و خود خوری ـ زود رنجی ـ بیزاری از سر و صدا ـ اضطراب ـ خفگی ـ بی‌قراری ـ بی‌خوابی ـ مردم گریزی ـ رویای سیاهی در خواب ـ گوشه‌گیری و تنهائی ـ شیوع سنتی ۴۰ تا ۶۰ سالگی ـ ترسو ـ میل جنسی زیاد و توان کم .

دراصطلاح طب قدیم این خصوصیات را امزجه و خصوصیت هر خلط را مزاج گفته اند که مهمترین اصل طب قدیم را تشکیل می دهد.

مقصود از مزاج ، ترکیب و امتزاج عناصر می‏باشد که قابل تفکیک نمی‏باشد و کیفیت جدیدی به وجود می‏آورد . باید دانست که هر فردی دارای مزاجی است مربوط به خود که با مزاجهای دیگر افراد متفاوت است . دانشمندان طب گیاهی معتقدند همانطوریکه افراد بشر از حیث شکل ، اندام ، قد ، وزن و صورت ظاهری تفاوت دارند از حیث وضعیت بدنی نیز مختلف اند و این اختلاف به علت موادی است که بدن آنها را می سازد ، ورود روزانه اجزاء و مواد مختلف به بدن باعث به وجود آمدن مزاج می شود .

لذا میتوان گفت که مزاج حالت فعالیت کل بدن یا اجزای بدن است . به عبارت دیگر حالت و وضع بدنی هر فرد را مزاج گویند. مزاج ها دو دسته هستند:

الف) مزاج‏‏‏‏های مفرد که دو تای آنها در طبیعت با هم برابر هستند ولی سومی از چهارمی قوی‏تر می‏باشد. مثلاً اگر گرمی و سردی مساوی باشد و خشکی بر تری غلبه نماید ، گویند مزاج خشک است.

تعداد مزاج‏های مفرد چهار تا می‏باشد: گرم ، سرد ، خشک و مرطوب.

گرمی را به علت وجود انرژی

سردی را به علت تفرق و ضعف

خشکی را به علت افزایش املاح در بدن

رطوبت را به علت جمع شدن مایعات در سلولهای بدن می دانند.

ب) دسته دوم مزاج‏های مرکب می‏باشند که دو صفت به صورت غالب می‏باشند و دو صفت مغلوب و در نتیجه چهار مزاج مرکب باشد:

گرم و خشک ، گرم و تر ، سرد و تر ، سرد و خشک.

در کل نه نوع مزاج خواهیم داشت ، چهارتا مفرد و چهار تا مرکب و یکی معتدل می‏باشد

منبع : برگرفته وتالیف از سایت های www.pishgo.ir , www.daneshju.ir , www.aftab.ir

آداب غذا خوردن

1- تا گرسنه نشدید غذا نخورید .
2- نیم ساعت قبل از غذا یک لیوان آب را در سه جرعه بنوشید .
3- قبل از غذا دستها را بشویید .
4- زمانی که سالم و شاداب هستید هر چه هوس کردید بخورید .
5- هنگام کسالت هر چه هوس کردید نخورده و عکس آنرا بخورید .
6- مقدار کمی نمک بچشید. (برای سالم ماندن دندانها وجلوگیری از پوسیدگی)
7- به زیبایی سفره و غذا خوب نگاه کنید. (انرژی چشمان با غذا منتقل می شود)
8- غذا را با سالاد تزیین شده شروع کنید. (زیرا خام است و میکروب ندارد)
9- هر لقمه را 40 تا50 بار بجوید .
10- در صورت امکان با سه انگشت غذا بخورید. (انرژی انگشتان به غذا منتقل می شود)
11- در بین غذا آب یا نوشابه ننوشید .
12- انرژی داده شده به غذا با خوردن آن به بدن منتقل می شود. در این حالت غذای مصرفی نصف می شود .
13- نمک کم بخورید .
14- دو تا سه لقمه مانده سیر شوید دیگر غذا نخورید .
15- بعد از غذا مقداری نمک بچشید.(ترشی معده را رفع میکند)

16- بعد از میل غذا دراز بکشید و پای راست را روی پای چپ انداخته دستها را زیر گردن قرار داده چشمها را بسته و بهیچ چیز فکر نکرده بمدت 5 تا 10 دقیقه سپس بلند شده در این حال خستگی غذا رفع شده و انگار غذا نخورده اید


منبع: http://www.tebbeghorani.com

صفرا

صفرا به معنی رنگ زرد و نیز به معنی زرد آب و آن مایعی است که کبد آنرا افراز میکند. طعم آن تلخ و دارای املاح معدنی هرگاه در مجاورت هوا واقع شود تغییر رنگ می دهد و سبز رنگ می شود . گاه در بدن ته نشین می گردد و تولید سنگ صفرا می کند . این ماده در موقع وارد شدن غذا به معده مترشح و در کیسه صفرا رویهم جمع می شود و پس از ورود غذا در معده روی آن ریخته می شود و عمل پانکراس وکار روده ها را تسهیل می کند هر گاه مجرای صفرا بسته شود صفرا به وسیله کبد داخل خون شده و تولید بیماری یرقان می کند . علائم جمع آوری صفرا در معده قی و زردی چشم و تلخی دهان و خشکی و درشتی زبان و عطش زیاد و ضعف اشتها به غذا می باشد .

کیسه صفرا را خوب بشناسید : در زیر کبد کیسه کوچکی به اندازه یک خرمای درشت و یا یک گردو وجود دارد .صفرائی که از کبد ترشح می شود درون  آن جمع می گردد و بعدا در موقع غذا خوردن با هضم غذایی این کیسه منقبض شده و مقادیری از صفرا موجود خود را وارد روده دوازدهه می کند ، کیسه صفرا متاسفانه گاهی دچار عفونت می شود و در نتیجه چرک کرده که در آن صورت علائمی شبیه به علائم آپاندیسیت ظاهر شده وب یمار دچار درد زیر دنده های راست همراه با استفراغ و لرز می شود که به اصطلاح پزشکان مجبور می شوند که صفرا را بردارد . گاهی به علت املاحی که در کیسه صفرا وجود دارد . در این کیسه سنگ به وجود می آید .به این ترتیب که تعدادی میکروب وارد کیسه صفرا شده و املاح صفرا به تدریج روی آنها رسوب می کند و سنگ به تدریج بزرگ می شود و یا ممکن است تعداد سنگها زیاد شود. گاهی دیده می شود که تا چهل با پنجاه سنگ در کیسه صفرا جمع شده است. این سنگها گاهی جلو مجرای خروجی کیسه صفرا را گرفته و انسان به انسداد صفراوی دچار می شود . باید اضافه شود که کیسه صفرا گاهی در خارج کردن صفرا تنبل می شود  بطوریکه صفرا مدت زمانی در آنجا محبوس می شود و به ناچار باید از داروهایی که کیسه صفرا را منقبض می کند و صفرا را به روده می  ریزد استفاده کرد . این نوع داروها را به اصطلاح صفرا بر می گویند. وجود  کیسه صفرا برای بدن کاملا لازم است . با این حال می توان آنرا بدون ناراحتی برداشت و بدون کیسه صفرا به زندگی عادی خود ادامه داد .


دستور برای خروج ماده صفرا از نظر طب قدیم

سنکنجبین با آب گرم بنوشید. در اخراج ماده صفرا از معده اثر تام دارد . پس از قی برای پاک کردن و تسکین حرارت معده بهتر است . رب غوره با انار، تخم کاهو ، گل نیلوفرآبی ، زرشک ، آلو بخارا ، کاسنی ، نارنج یا شربت نارنج و شربت لیمو و امثال اینها مصرف نمایند . بنفشه در طبیعت سرد و خشک . مسهل صفرا است مقدار مصرف آن از شربتش به رفق طبع و مزاج .

تمرهندی در طبیعت سرد و خشک و مسهل صفرا است و اخلاط سوخته می باشد و جهت خفقان حاد و عطش و زردی بدن مفید است . مقدار خوراک از 35تا 150 گرم میباشد بدلش آلو بخارا می باشد .

کشمش صفرا را از جوشش فرو می نشاند وبلغم را می برد و اعصاب را قوی وقلب را معتدل می کند .

 

غذاهای صفرا بر یعنی چه ؟

می دانیدکه یکی از وظایف مهم کبد و تهیه و ساخت صفرا است صفرا دارای خواص بسیار زیاد است . خون وقتی وارد کبد شد در آنجا تغییر می یابد و مقداری از آن در کبد باعث ساخته شدن صفرا می شود . یعنی اگر کبد دارای گردش خون منظم و سالمی نباشد نمیتواند صحیح ودرست صفرا بسازد و آنرا وارد روده کند .

کبد در شبانه روز در حدود دو کیلوگرم صفرا می سازد . این صفرا وارد کیسه می شود و از آنجا بوسیله مجرای مخصوص به روده می ریزد . اگر کبد در ساخت صفرا دچار کندی شود هضم غذاهای چرب دچار اختلال شده واحیانا دچار یرقان می شود . اگر کبد به مقدار کافی صفرا بسازد و وارد کیسه صفرا کند ، ولی صفرا در این کیسه حبس شود و نتواند وارده روده شود باز هم حالت یرقان و اختلالات هاضمه ظاهر می گردد . یعنی هم باید کبد به خوبی و به اندازه کافی صفرا ترشح کند و هم کیسه صفرا باید صفراهای ساخته شد را به آسانی در روده ریخته و چنانچه صفرا در کیسه صفرا انباشته شده و راه خارج نداشته باشد صفرای حبس شده به درون مجاری صفراوی پس زده و مانع ترشح صفرا می شود کیسه از کار ساخت صفرا باز می نماید.

وقتی این مطلب را به خوبی دانستید باید بدانید که بعضی غذاها و داروها و میوه ها دارای این خاصیت هستند که باعث ترشح مقدار زیاد صفرا به وسیله سلولهای کبدی می شود به چنین مواد و غذاها صفرا زا یا کارتپک نام داده اند ، یعنی خوردن آنها باعث می شود که سلولهای کبدی را تقویت و اگر در کار آنها تنبلی حاصل شده باشد برطرف گردد و تهیه و ساخت صفرا مجددا به حالت اول بازگردد . بعضی از غذاها و داروها خاصیت دیگری دارند یعنی کارشان این است که کیسه صفرا را منقبض کرده و باعث می شوند که تمام صفراهایی که در کبد جمع آوری شد است در اثر حرکات انقباض شدید به داخل روده بریزد . به این غذاها و داروها به اصطلاح مواد صفرابر نام نهاده اندکه دارای انواع و اقسام مختلف هستند و روغن زیتون و آب زرشک ، سولفات دو منیزی ، تره فرنگی و امثال آن در زمره آنهاست .

بدین وسیله ملاحظه می کند که انسان به مواد صفرازا و هم به مواد صفرا بر نیاز دارد زیرا این مواد وقتی با هم تجویز شوند باعث می شود که هم کبد صفرای زیادی ترشح کند و هم کیسه صفرا این صفرا ها را در روده بریزد .به هر حال اگر کبد شما خسته است . اگر عادت داریدکه غذای چرب بخورید ، اگر عادت دارید که ورزش وپیاده روی نکنید ، میوه و سبزی خام زیاد بخورید . صلاح است مواظب خود باشید زیرا خوردن غذاهای پرادویه و چرب ، شب زنده داری ، عصبانیت ، انجام کارهای سنگین و بدون تفریح باعث خستگی شدیدکبد می شود و وقتی کبد خسته شد اشتها مختل می شود. و انسان وقتی غذاهای چرب می خورد سنگین می شو و بعد از غذا تنبل می گردد . وضعش طوری می شود که نمی تواند با میل و رغبت کارکند و گرفتن رژیم های غذایی می تواند وضع مزاجی انسان را مرتب کند .

در مواردیکه مجاری کیسه صفرا مریض شده بایدکاری کرد که دوباره به کار افتد . اختلال مجرا و کیسه صفرا در اثر غذاهای گوشتی و چربی و ناسازگاری شیمیایی ترکیبات اغذیه پیدا می شود و باید توجه کرد که اختلالات عصبی نیز در بیماری مجرای کیسه صفرا تاثیر فراوان دارد مانند : غم و غصه ، نومیدی درکار ، افکارمنفی ، اندیشه های حزین زیان بخش ، خود پرستی ، و افکار ترسناک تاثیر زیادی در اختلال کار کیسه صفرا دارد واحتقان خون در کیسه صفرا اغتشاش و اختلالی در دستگاه بدن بوجود می آورد که اگر مدت زمان طولانی بشود نوعی سرطان ایجاد میکند که صفرا دگرگون می شود و خون بدن را مسموم می کند.

درمان از نظر پروفسور کاپو ایتالیائی : معالجه کیسه صفرا با رژیم انگور اگر بافر است . در موارد اختلال کیسه صفرا باید دقت و توجه کرد که انگور زیاد رسیده و شیرین نباشد . برعکس انگور ترشی باشد . اگر انگور ترش در دسترس شما نبود می توانید آب انگور شیرین را بگیرید و بعد آب خالص به آن اضافه تا شیرینی آن کم شود و یک روز در میان بجای آب انگور آب لیمو ترش را با سوپ پیاز پخته مصرف کنید . در روزیکه بجای آب انگور آب لیمو می خورید باید هر ساعت آب دو لیمو  تازه را گرفته بنوشید و ناهار و شام سوپ پیاز پخته بخورید .

برای تسهیل در رفع سمومی که در کیسه صفرا جمع می شود می توان با ورزشهای تنفسی از داخل و یا کمپرس های آب گرم از خارج کمک گرفت . کمپرس های آبگرم باید روی کبد گذاشت . وقتی کیسه صفرا درد شدید دارد هم نیم ساعت به نیم ساعت دو یا سه بار آنرا تکرار کرد و باید هر روز چهار تا شش کیلوگرم انگور مصرف کرد و انگور را باید خوب جوید و با بزاق دهان مخلوط کرد و فرو داد . کبد خود را فعال نگاهدارید . خوردن یک یا دو قاشق روغن زیتون هر صبح ناشتا کار یک صفرا بر قوی را انجام داده و کبد  احساس آرامش می کند . غوره در طبیعت سرد و خشک وعصاره آن سردتر از غوره است برطرف کننده حرارت بدن و صفراست .
----------------------------------------------------------------------------------------
خوراکیهای صفرابر

- از دم کرده بابونه به منظور صفرابر استفاده می شود.

صورت دارویی: دم کرده 2 تا 3 قاشق سوپخوری گلهای بابونه در 3 فنجان آب برای مصرف در 2 یا 3 مرتبه در روز.

- زرشک را جوشانده، شربت کنند و میل کنند.صفرا را رفع نماید.

- خوردن عصاره ترتیزک به مقدار مناسب قدرت هضم را زیاد و صفرا را از بین می برد.

- مقدار 12 گرم اقاقیا را در یک لیوان آب جوش، دم کرده قبل از نهار و شام یک استکان بنوشند که صفرابر است.

- آبغوره مقوی اعمال هضم،مقوی کبد و دافع صفرا می باشد.برای این منظور ممکن است روزانه یک قاشق مرباخوری یا غذاخوری،چند روز متوالی تناول نمایند.

- یکی از منافع سکنجبین آن است که چون آن را با یخ خنک کرده بنوشند صفرا را می برد و از التهاب حرارت معده می کاهد.

- آلبالو صفرابر خوبی است.قی و اسهال صفراوی را درمان می کند.

- پونه دارای اثر صفرابر است.


غذاهای مفید برای کبد

غذاهای مفید برای کبد عبارتند از:
انواع میوه جات، سبزیجات، بخصوص کاهو و هویج و خیار، روغن زیتون، انار و شاتوت که اثر معجزه آسایی روی کبد دارند. در حقیقت شاتوت ضد هپاتیت است. انواع بذرهای ملین از قبیل خاکشیر، اسفرزه، بارهنگ، تخم ریحان و تخم شربتی، بالنگو، شیرخشت، ترنجبین، فلوس به مقدار کم، سوپ جو، آش جو، نان جو، بخصوص نان جوی دوسر و نوشیدن روزانه حداقل شش لیوان آب خنک نیم ساعت قبل و دو ساعت و نیم بعد از غذا، سالاد فصل همراه با لیموترش تازه و روغن زیتون قبل از غذا، زرشک و آب زرشک، عسل، کشمش، توت و انجیر، برگه هلو و برگه زردآلو، کدو خورشتی، کدو حلوایی، کنجد، اسطوخودوس، بادرنجبویه، کاسنی، آب مرکبات، مغز بادام خام.

با تغذیه صحیح و مناسب می توان کبد را سالم نگه داشت. در واقع سالم بودن کبد مساوی است با سلامت جسم و روح. یکی از شگفتی های کبدترشح ماده ضد ویروسی است به نام اینترفرون. این ماده زمانی تولید می شود که کبد در نهایت سلامت باشد. پس باید از این اندام شگفت نهایت مراقبت انجام شود.
آیا نمی توان عظمت خدا را در کبد دید؟


به نقل از کتاب 15 روز تا سلامتی، تالیف استاد جمشید خدادادی، صفحه 77


غذاهای مضر برای کبد
نوشته شده در تاریخ 16 آذر 1386

غذاهای مضر برای کبد عبارتند از:
چای، شیرینیجات قنادی، سرخ کردنی، پرخوری، غذاهای چرب و پرحجم، ماست، نوشابه، آب یخ، تخم مرغ، شور، نمک زیاد، ترشیجات سرکه، فلفل و ادویه جات تند به مقدار زیاد، سیر زیاد، تمام غذاهای ساندویچ فروشی ها، غذاهای فریز شده، غذاهای زودپز شده، سس، رب، بادمجان زیاد، نوشیدن مایعات همراه با غذا و یا بلافاصله بعد از آن، تنقلات مصنوعی، آجیل شور، خرده خرده غذا خوردن، یعنی اینکه دهان پیوسته بجنبد، ماکارونی، آش رشته، انواع دخانیات، مشروبات الکلی که موجب سیروز کبدی می شوند. عصبی شدن و حرص خوردن، یبوست مزاج، تنبلی و عدم فعالیت فیزیکی، خواب زیاد، تند و سریع غذا خوردن، گوشت زیاد از عوامل دیگری است که برای کبد مضر است.

کبد اندام فوق العاده حساسی است که اگر از آن مراقبت نشود، سریع دچار کم کاری و بیماری می شود. سعی کنید در محافظت از این اندام نهایت سعی و کوشش را انجام دهید. زیرا کبد عضو فوق العاده مفیدی است که حتی با کمترین غم و اندوه آزرده شده و آنزیم های SGPT و SGOT آن به سرعت ترشح شده و زیاد می شوند. همچنین است آنزیم LDH خون که ازدیاد آن بسیار خطرناک است. خوردن ماست به علت داشتن اسید لاکتیک فراوان این آنزیم را افزایش می دهد.


منبع: http://www.tebbeghorani.com

خواص عسل ها

عسل بابونه
برای التهاب مغز، احتقان ریوی، انواع ورمها، کاهش تب، میگرن، سردرد، آرتروز، کاهش حساسیت، ضد درد، کاهش پزوریازیس، اسپوندلیت آنکلوزان، دردهای دوران پریود، ناراحتیهای زنانه و یائسگی، آلرژی ها، فشار خون، دردهای استخوانی، آرام بخش، بر طرف کننده سرگیجه، سوء هاضمه، ضد اسپاسم، ناراحتی های کبد، ناراحتی های روده، درد و ورم مثانه، ورم طحال، معده درد، بی خوابی، ناراحتی های ریه، دفع کرم کدو در کودکان، سرما خوردگی، رماتیسم، غلظت خون، نفخ معده، ضد عفونی دهان و دندان، شستشو و پانسمان زخم ها، تقویت سیستم ایمنی بدن، تقویت مغز و حافظه، ترشح شیر در خانم های شیرده، ورم پرستات، زخم های دهان و کولیت مفید است.

عسل آفتاب گردان
مقوی، انرژی زا و تقویت حافظه، مدر و نرم کننده سینه، برای ناراحتی های برونش ها، ناراحتی های حنجره، صاف کردن صدا، ناراحتی های ریوی، برای تسکین سرفه و سرما خوردگی مفید است. برای خنثی کردن سم مفید است.

عسل جعفری
مقوی، انرژی زا و خواب آور، تقویت مغز و حافظه اخلاط لزج را قطع می کند، کاهش نفخ، مفید برای گرفتگی عروق، قاعده آور، اشتها آور، برای ناراحتی های کبدی و طحال، برای دیابت بی مزه مفید است. برای ناراحتی های روده مفید است.

عسل آویشن
مقوی مغز و اعصاب و انرژی زا و تقویت حافظه، مفید برای عادت های ماهیانه دردناک، برای دردهای شکمی و روده مفید است، برای سرفه و گلو درد و برای دیابت بی مزه مفید است، برای عفونت های عمومی بدن نافع است. برای پانسمان زخم های بستر نافع است.

عسل گون
مقوی مغز و اعصاب و انرژی زا و تقویت حافظه، برای کم خونی مفید است، خواب آور، تقویت معده، ملین، مفیدبرای زخم های چشم و درد های چشم، ورم ملتحمه چشم، برای خشونت سینه و حلق و حنجره، مفید برای گرفتگی صدا، تقویت روده، درد کلیه، مثانه، مجاری ادراری.

عسل سیاه دانه
مقوی مغزو اعصاب و تقویت حافظه و خواب آور، ازدیاد شیر، مفید برای کلیه بیماری ها، باد شکن،  قاعده آور، سر درد، رماتیسم، مفید برای ضعف بدن، رفع مسمومیت های خون، کبد، تهوع، شکم درد، یبوست، تقویت زنان زائو، برطرف کننده رطوبت های موجود در بدن، اعتدال دادن اخلاط بدن، اخلاط غلیظ را رقیق می کند، مفید برای دیابت بی مزه، مفید برای انواع قولنج، ناراحتی های تنفسی، درخشان کردن رنگ و رو، مفید برای سنگ کلیه، مثانه، و سیستم اورولوژی و دردهای رحمی.

عسل کنار
مقوی و انرژی زا بوده و فعال کننده حافظه و رشد کودکان مسهل صفرا، حرارت بدن را فرو می نشاند، موثر و باز کننده گرفتگی هاست، کرم معده و روده را از بین می برد
، مفید برای گرم مزاجان، برای ناراحتی ها و زخم  روده و تب مفید است، برای آبله و سرخجه و عطش مفید است. برای سستی اعضا مفید است، تقویت مو، جلو گیری از ریزش مو مفید است، تقویت اعصاب، تحلیل ورم های گرم،

عسل مرکبات
تقویت حافظه و انرژی زا، مقوی معده، باد شکن، مفید برای کمبود ویتامین (سی) ضد تهوع و سم، نرم کننده سینه، برای سرما خوردگی، کاهش ورم های بدن، ضد عفونی کننده، تصفیه خون، اشتها آور، ناراحتی های صفرا، مسکن، مفید برای  سکسکه، کرم های روده، مفید برای سرطان های معده.ازدیاد متابولیسم پایه، پیشگیری از انواع سرطان ها، کاهش کلسترول، ضد باکتری و قارچ.

عسل یونجه
مقوی مغز و اعصاب بوده و حافظه را افزایش می دهد، شامل بیشترین ویتامین های (A ) و (K )  را دارد و برای افرادی که خون ماغ می شوند بسیار نافع است. این عسل بسیار خوش عطر و طعم  میباشد. ملین و خون ساز است، بند آورنده خون روی است. تحلیل برنده ورم های بدن می باشد.مفید برای اختلالات عادت ماهیانه خانم می باشد.برای افرادی که دچار لرزش های اندام شده اند مفید است. نشاط آور بوده و به انسان آرامش می دهد.

عسل اقاقیا
مقوی و انرژی زا و تقویت حافظه، نشاط آور و بسیار معطر می باشد. مفید برای ناراحتی های صفرا، ملین وخواب آور است، مفید برای کم خونی است، مفید برای عفونت های خانم ها، هم چنین مفید برای ناراحتی های چشمی، مفید برای رشد کودکان و آرام بخش برای بزرگ سالان است. اگر با سیب مصرف شود بهترین آنتی بیوتیک است و مفید برای سرما خوردگی.

عسل گشنیز
معطر، مقوی، اشتها آور، مقوی معده، رفع سوء هاضمه، باد شکن، نرم کننده سینه، مفید برای تب، مفید برای بیماری های عفونی مانند : سرخک و آبله، مفید برای سرفه و سرما خوردگی، مسکن و آرام بخش، دفع سموم بدن، خواب آور، مفید برای زکام و اسپاسم ماهیچه ای، شیر افزا، مفید برای تب های رماتیسمی، خواب آور، مفید برای آفت دهان، تقویت لثه، تنگی نفس، مسکن صفرا، ضد سرطان، مفرح، مقوی قلب و مغز، اسپرم، ناراحتی روده و حافطه.


منبع: http://www.tebbeghorani.com